جهان هولوگرافی

سنگی را در ظرف آب می اندازی، موجی ایجاد می کند، و سنگی متفاوت، موجی متفاوت و شیئی متفاوت، موجی دیگر ...

پس شکل موج تابع نوع، خصوصیات و ابعاد شیئی است که در آب انداختی ... پس موج همه اطلاعات شیئ را در خود دارد ... همه مشخصات را ...

چنان که اگر یک حس گر مناسب را برای مدت کافی در آب نگه داری تمام خصوصیات شیء را کشف می کند. حال اگر سه شیئ متفاوت را در آب بیندازی وآب را در یک لحظه منجمد کنی و از آن نور لیزر بگذرانی تصویر اشیا در آن سو ایجاد می شود.

حتی اگر یخ را خرد کنی کوچکترین خرده هاهم همه این اطلاعات را درخود دارند ... هر ذره نمونه ای از کل است ...

مگر نه این که همه چیز انرژی و انرژی همه چیز است؟ ...

و این یعنی همه چیز به نوعی موج است ...

پس در ظرف کیهان هم تو یک حسگر هستی که اطلاعات ذرات دیگر و اتفاقات جاری در کیهان از تو می گذرند. تو هر لحظه در معرض تمام وقایع جهان بوده ای و خواهی بود ...

همه جهان در تو جاری است ... همه ذرات جهان ... همه طبیعت ... همه افکار جهان ... همه حقیقت ... ذهن خدا ...

و تو تصمیم گرفته بودی که نشنوی !
برای سه روز آینده:

• فقط برای سه روز خود را در ظرف کیهان ببین که همه امواج کیهان از تو عبور می کند ... همه حقیقت ... همه آگاهی ...


منبع

این مطلب ادامه دارد...!

مدیوم چیست؟

مدیوم دارای معانی بسیار زیادی است که به طور اختصار بیان می کنیم. مدیوم به طور مطلق معنایش روح رها است و رها کردن روح و تمرکز در موضوع خاصی را مدیوم گویند.

 انجام چنین کاری از طریق اندام های حسی بدن (چشم، گوش، دست، زبان و بینی) قابل دسترسی است. انسان ها از جهت روحی کانون های چهار گانه ای دارند که می توانند تقویت کننده یا افزایش دهندة‌ قابلیت فرا حسی باشند. به این قسمت ها، نواحی دریافت روحی می گویند، مثل تمرکز جسمی بر مکالمه ای خاص که می تواند به بهتر شنیدن، کمک کند و در امور روحی هم امکان شنوایی وجود دارد، یعنی انسان بر ناحیة خاص دریافت روحی تمرکز داشته باشد و صداهایی را دریافت کند.

حواس انسان ها چه روحی و چه جسمی تا حدی از طریق دریافت و پاسخ به انرژی عمل می‌کنند بینایی جسمی وابسته به امواج نورانی انرژی است و شنوایی جسمی نیز ماحصل ارتعاشات امواج صوتی است. چشایی و بویایی نیز از طریق واکنش شیمیایی بین مولکول های خاص و سلول های دریافت کنندة مناطق چشایی و بویایی عمل می کنند.
حواس روحی نیز از الگوهای مشابهی تبعیت می کنند. با این تفاوت که انرژی هایی که وارد عمل می شوند با تکنولوژی موجود قابل تشخیص و یا اندازه گیری نیستند. وقتی کلید زده می شود تا لامپ روشن شود، نیازی ندارد که از چگونگی حرکت الکترون های درون سیم های رابط چیزی بدانید و این کار را از طریق تجربة کاربرد آنها در عمل می دانید و دست خود را حرکت می دهید و با زدن کلید برق لامپ روشن می شود.
همین شیوه در حواس روحی نیز مورد استفاده قرار می گیرد. در حواس روحی، انرژی روحی افاضه شده از آدم ها، مکان و اشیاء را دریافت می کند و از آنجایی که خود انرژی هستید، ارتعاشات فراحسی را دریافت کرده و به محک تشخیص قرار می دهید.
معنای دیگر مدیوم: هر کسی که به نحوی تحت تاثیر فکر یا فعل ارواح قرار گیرد او را مدیوم گویند و در اصطلاح روانپزشکی به معنای واسطه یا وسیط است و به کسی که استعداد خاصی جهت ارتباط با ارواح داشته باشد، مدیوم گویند. و مدیوم به منزلة اتصال فکری است که شما می خواهید با روح شخص معین بر قرار کنید. مثل اینکه شما از مسئول بی سیم خواستار ارسال سخنان خود به شخص خاصی باشید.
مدیوم ها، اشخاصی هستند که در مورد روح، نقش رابط را بازی می کنند. این افراد نیروی فوق العاده ای دارند، روح این نیرو و انرژی مدیوم را به کار می گیرد و به شکل های مختلف ارتباط برقرار می کند،‌ این تظاهر روح می تواند شنوایی و یا لامسه ای باشد. استفاده کردن از این انرژی، نیاز به تمرین دارد، روح هر چه بیشتر این کار را انجام دهد مسلط تر می شود و می تواند کارهای سخت تری انجام دهد.
مدیوم ها می گویند، وقتی که ارتباط برقرار شد مدیوم به حالت خلسه می افتد و هیچ چیز را نمی فهمد، بعد از به هوش آمدن نیز چیزی یادش نمی آید. مثلا روح می تواند از طریق نیروی مدیوم، انرژی صوتی ایجاد کند و بدون اینکه از وسیله ای استفاده کند تولید صدا کند و یا با تغییر حالت صدایی که تا حدی شبیه صدای فرد زنده است تجسم پیدا کند و این کار روح از جسم مدیوم، ماده ای به اسم اکتوپلاسم بیرون می کشد و آن را به شکل بدنش در می آورد. مادة اصلی اکتوپلاسم، پلاسمای خون است که روح بر اساس تجربة خودش و مقدار اکتوپلاسمی که بیرون می آورد تمام یا قسمتی از بدن روح را باز سازی می کند.
ناگفته نماند که مدیوم یک اصطلاح جدید امروزی است، اما این اعمال در طول دوران زندگی انسان خصوصا قبل از اسلام وجود داشته که عاملان آن را کاهن می گفتند. کاهن کسی است که دارای الهام و قدرتی مرموز و خارق العاده است که با الهه ها و ارواح در ارتباط و با آنها مانوس است و مطالبی را از آنها می گیرد و دانش فراوانی مربوط به آینده به طور کلی و آیندة انسان به طور خاص از آنها دریافت می کند و تاثیر آن در رساندن خیر به کسی یا رفع آزاری از او، و یا رساندن شر به کسی که قصد آزار وی را دارد می باشد.

مرز و قلمرو فیزیک و متا فیزیک کجاست؟ (۳)

دو دنیا در یک سرزمین با آفتابی نا متقارن

قصد دارم از آمیختن علم نور کوانتوم، علم نور آسمانی (قرآن با مجد و عظمت) و مشهودات بشری، راهی را بسوی پذیرش ماوراء بگشایم.

1- تجربه ای عجیب ولی حقیقی  در آرکانزاس-1920میلادی


 در اوایل دهه ی 1920، دختر و پسری که در فلاکتون، آرکانزاس زندگی می کردند، در بعد از ظهر یکشنبه ای آرام در شهری ساکت و بی سر و صدا قدم می زدند. تمام مردم شهر برای تماشای بازی بیسبال رفته بودند.آنان از راه میان بر، خود را به محوطه ای پر از درخت کاج می رسانند و نقل می کنند که: 

در فاصله ی حدود صد متری جنگل به جویباری برخوردیم که هیچ کدام از ما به یاد نداشتیم قبلا آنرا دیده باشیم. رودخانه ای باریک بود و نه چندان گود، که آبی زلال در آن جریان داشت و تا سر زانوی ما می رسید. نتوانستیم از خیر آن بگذریم. کفش و جورابمان را در آوردیم و به آب زدیم. 

وقتی به آن طرف رودخانه رسیدیم، به منظره ای بر خوردیم که در عمرمان نظیرش را ندیده بودیم. در زمین آنجا از خار و خاشاک و درختان کاج و گیاه بد بوی بابونه خبری نبود و صدای جیک جیک گنجشکان به گوش نمی رسید. 

به نظر می رسید خاک آنجا مرطوب تر و شنزار است. هیچ یک از درختان و گیاهان را نمی شناختیم. در مردابی که آنجا بود، گیاهانی شبیه سرخس ولی با برگهای بمراتب بزرگتر دیده می شد. پرندگانی شبیه غاز هم دیدیم که گردنشان کمی درازتر و پرشان پرپشت تر بود.از درختی به درخت دیگر می پریدند و حرکتشان مار پیچی بود. 

من و روبی از آن مکان عجیب و غریب ترسیده بودیم. گیج و سردرگم دست در دست یکدیگر در مسیری که به زمین بیسبال می رسید، راه می رفتیم. در مرز آن سرزمین عجیب، کمی پیش رفتیم و از دور زمین بیسبال و دوستانمان را دیدیم. 

حالت ضعف و خستگی به ما دست داده بود و تمام صحنه ها آشنا به نظرمان می رسید.صدای دوستانمان را ضعیف و گنگ می شنیدیم. آنان متوجه ما نشدند. مسابقه را تماشا کردیم تا تمام شد و آنان از دید ما غیب شدند. 

متفکر و افسرده برگشتیم و از رودخانه ای که بنا نبود آنجا باشد، رد شدیم و دنیای رویائی ما از نظر مان محو شد.


2- نظر  قرآن( با مجد و عظمت) در باره ی حضور چشمه سارها، درختان و مخلوقات هوشمند در موازات دنیای ما چیست؟


ما در سوره ی رحمن به وضوح شاهدیم که گروه جانداران نامرئی(جن) و انسان، هردو در آخرت، به باغاتی جداگانه و مخصوص خویش وعده داده می شوند. تفاوت این باغات در چیست؟ آیا باغات ، رودخانه ها و چشمه های ما در این دنیا نیز در موازات یکدیگر متفاوتند، همانطور که  اهالی فلاکتون ترسیم کرده اند؟ 

آیا تابحال کتاب قرآن خود را از روی سر و داشبورد ماشین و طاقچه ها برداشته اید! و یکبار، فقط یکبار با اندیشه و به زبان مادری ، آنرا مطالعه کرده اید؟ اگر جوابتان منفی است، هنوز فرصت دارید! نترسید، آنرا بخوانید و خوب بیندیشید. من به شما اطمینان می دهم که این کتاب را برای اندیشیدن و تفکر بر جهانیان نازل کرده اند و نه چیز دیگری!
"سوره رحمن"
به نام خدا که رحمتش بى اندازه است و مهربانى اش همیشگى

انسان را از گلى خشکیده مانند سفال آفرید (14) و جن را از آمیزه اى [از شعله هاى مختلف] به وجود آورد(15) پروردگار دو مشرِق وپروردگار دو مغرب است(17)همه آنان که روى این زمین هستند، فانى می شوند(26)در آن (باغها) زنانى هستند که فقط به همسرانشان عشق می ورزند، وپیش از آنان دست انس وجنى به آنان نرسیده است(56) و...


آیا همانطور که در آخرت ذکر شده است ، در این دنیا نیز دو سرزمین با دو نوع رودخانه ها، دو نوع درختان، دو نوع میوه ها ، دو نوع پرندگان و دو نوع مخلوقات در موازات یگدیگر حادث شده است؟ 

براستی جنیان کیستند و دنیای آنها در کدام پوسته از دنیای ما وجود دارد؟ 

چرا آنها ما را می بینند از جائی که ما آنها را نمی بینیم؟ و چگونه بدون آمادگی قبلی ، حجاب از چشمان عده ای می افتد، و دنیای موازی آنها را به وضوح نظاره می کنند؟ و پس از بازگشت، احساس می کنند از خواب و خلسه بیرون آمده اند!


3- علم - نور کوانتوم (نظریه جهان های موازی )   

 آیا علوم تجربی، در آزمونهای خود رد پائی از جهان جنیان یافته اند؟

 

  • آیا نسخه دومی از چمنزارها، باغات، مزارع و چشمه سارها در شکلی متفاوت، پنهان از دیده ی ما در کنار ما بر روی کره ی زمین وجود دارد؟ 
  • و یا یک رونوشت از مخلوقاتی هوشمند در موازات ما در همین سرزمین وجود دارند که همین الان مشغول خواندن این مقاله باشند؟
  • آیا شکلی دیگر از حیات  با اینکه  شباهت زیادی به ما، حیواناتمان و باغاتمان ندارد؛ روی این سیاره با کوههای مه گرفته ، مزارع حاصل خیز و شهرهای بی در و پیکر در منظومه شمسی که هشت سیاره دیگر نیز دارد، زندگی می‌کند؟ 
  •  آیا زندگی این مخلوقات از هر لحاظ درست عین زندگی ما در زمین است؟

     

    اندیشه وجود جهانی موازی، نظیر آنچه که در بالا شرح آن رفت، عجیب و غیر معقول به نظر می‌رسد، اما آنگونه که از قرائن بر می‌آید، علاوه بر اثبات قرآنی و شهود تجربیات فردی ، انگار در علوم تجربی نیز، رد پاهائی از دنیای جنیان یافته شده است!

  • مرز و قلمرو فیزیک و متا فیزیک کجاست؟ (۲)

    ...
    بوزونها با گشتاور چرخشی 0-10 که نشانگر رفتارشان است ،تشکیل دهنده چهار نیروی شناخته شده فیزیک هسته ای (نیروی ضعیف و قوی و الکترومغناطیس و جاذبه ) می باشند.

    اگر خسته شدید می توانید سنگ را زمین بگذارید . ولی همچنان چشم از آن برندارید تا در پایان ،مدعی نشوید که چشم بندی کردم!

    بوزونها در دو طبقه: غیر کوارکی و کوارکی موجود ند.
    انواع بوزونها ی غیر کوارکی:

     ۱- فوتون(کوانتوم):  که نیرو الکترو مغناطیس بوده و فاقد جرم ( در حالت سکون ) است.موجی حرکت کرده و ذره ای به مقصد میرسد . نور در تعریف معادله ماکس پلانک ، نسبت معکوس طول موج و انرژی را پذیراست.یعنی هر چه قدر انرژی یک فوتون(کوانتوم)زیادتر شود طول موج آن کوتاه تر است.پس هرچه آهنی داغ تر شود ،طیف رنگ آن از سرخ با طول موج بلند و انرژی کم به نارنجی ، زرد،سبز و آبی با طول موج کوتاه ولی پر انرژی تغییر میکند.

    پرتوهای موجود در طبیعت از طول موج بلند به کوتاه عبارتند از : میکرو ویو،رادیو، تلویزیون، ماهواره ،نور(فرو سرخ-نارنجی-زرد-سبز-آبی-نیلی ـ بنفش و فرا بنفش)،ایکس و گاما.

    پرتو های میکرو ویو ، رادیو ، تلویزیون ، ماهواره ، نورفرو سرخ بر چشم تاثیر ندارند پس قابل رؤیـــت نیستند . و به دلیل فوتونهای کم انرژی ،برای سلولهای موجودات زنده ( گیاه و حیوان  )مضر نیستند.

    پرتوهای الکترو مغناطیس جهت انتشار به هوا و آب نیاز ندارند و با حد اکثر سرعت یک ذره (سرعت نور=۳۰۰۰۰۰km/s)به شکل ماده حرکت میکنند. امواج مکانیکی(سرعت صوت=۳۳۵m/s) به واسط آب و هوا نیاز دارند . همانطور که قبلا هم در مبحث بیگ بنگ توضیح دادم فوتـــونـــها در دمــــا های میلیاردی تشکیل شده اند و دارای عمر ابدی هستند و فراوانترین وجودند . (هر اتم ، یک میلیـــارد فوتون). البته انسان هم توانسته با شکافتن هسته اتم ( در انفجار اتمی ) و اتصال هسته اتم ( انفجار هیدروژنی)،با تبدیل ماده به انرژی مقادیر عظیمی از فوتونهای پر انرژی (فوتونهای رادیواکتیو-اشعه گاما)تولید کند:E=mc^2.

    زمانی که یک الکترون ، فوتون را جذب یا دفع میکند به پوزیترون تبدیل میشود . برخورد الکترون و پوزیترون،ناپدیدی آنها و تشکیل فوتون را موجب میشود .(ماده به انرژی تبدیل میشود).

    گراویتونها، نیروی جاذبه ای که منشاء آن، بوزون حاملی بنام ،هیگز(با چرخش صفر) است! بعبارتی ، نقاش سیاهچاله هااند.
    گلوئونها، (چرخش 1) با بار خنثی ،چسب هسته اتمی را پدید آورده است . گلوئــونــها نیز طــــی واکنش های هسته ای در دمای میلیارد درجه ای پدید می آیند.
    و بالاخره بوزونهای حامل که جرم داری شون قابل تحصین است ،w - w + با 81000 میلیــــــــون الکترون ولت و z0 با 93800 میلیون الکترون ولت(Mev). خلاصه اینکه ، گشتـــاور  یــک و نیروی ضعیف از خصوصیات آنهاست.
    بوزونهائی کوارکی (دو کوارکی که مزون نامیده میشوند):باز هم عامل انرژی هستند.
    این تبدیل کنندهای خرده ذره ماده به انرژی ،شامل :
    پیون : ایجاد کننده نیروی قوی که پروتونهای هم بار را سر جایشان می نشاند -(هیدکی یوکاوا 1935م).و البته در اشعه کیهانی هم ثبت شده اند(سسیل فرانک پاول - 1947م). پیونها با اجرام متفاوت و بارهای مثبت،منفی و خنثی مشاهده شده اند.
    کئون: مزون خنثی با عمر کوتاه و جرم بیشتر از پیون ، که در ساختار  مـــــــــاده معمولی حضور ندارد.
    از انرژی زاها که بگذریم به ماده زاها (فرمیونها)میرسیم:

     خرده ذره هائی که سازنده ماده هستند را فرمیون مینامند: (چرخش2/1) و دارای حرکت دایره ای بوده و شامل کوارک و لپتون و باریون (سه کوارکی )است.
    کوارکها : تا آنجا که علم بشر اجازه داده ،میتوان گفت که کوارکها سنگ پایه تشکیل ماده اند و شامل :۱- کوارک بالا ۲- کوارک پائین ۳- کوارک راس ۴- کوارک قاعده ۵-کوارک عجیب و ۶-کوارک افسونگر هستند.
    لپتونها : این فرمیونها ،خرده ذره های سبکی هستند که از ریز ذره های ذیل تشکیل یافته اند:

     الکترونها :خرده ذره های سبک پایــداری که با بار منفی برروی مدار اتـم با سرعــــــت ۶۰۰km/s میچرخند و در همه ذرات حضور دارند ( واکنش آنها موجب پیدایش واکنشهای شیمیـــائـــــی می شود).

    الکترون دارای ضد خرده ذره ای بنام پوزیترون(بار ۱+) میباشد.بعبارتی تصویر آئینه ای آن بوده که در سال ۱۹۳۱ م توسط موریس دیراک حدس زده شد.و در سال ۱۹۳۲ م توسط اندرسن کشف شـــد.

    لازم به ذکر است که هر خرده ذره ای دارای یک ضد خود بوده که بار و حرکتش مخالف  ذره اصلی بوده و سازنده ضد ماده میباشد . ساختار برخی سیاهچاله ها را از ضد ماده می دانند.

    میو-آنها (الکترونهای چاق  تا ۲۰۰ برابر)،تو-آنها و نوترینوها (خنثی- جرمشان یک ده هزارم الکترون بوده  و روزانه 10 میلیارد نوترینو از خورشید به هر سانتیمتر مربع کره آبی رنگ ما اصابت میکنه!و از طرف مقابل آن بیرون میزنه! ).
    و نهایتا باریونهای سنگین وزن با عمر کوتاه که فرمیونهائی هستند متشکل از ۳ کوارک و بلافاصله پس از تشکیل به پروتون (سازنده هسته با بار ۱+ و به تعداد مساوی با الکترون در هر ذره و بـــــــا سرعت ۱۵ km/s و ۵ برابری تعداد نوترونها در طبیعت) و نوترون و باریونهای دیگر(ناپایـــــــــدار که از بقایایشان ،انواع دیگری به همراه پرتو کیهانی سیگما،امگا،هیپرون و زی بوجود میآید) تبدیل می شوند.

    اگر به دنبال ریسمانها ( کلاف ریسمانی )می گردید ، دنیای کوارکها پاسخگو نیست . باید زیر اقیانوس کوارکها و زیر خرد ذره های دیگر غواصی کنید و فقط در فرمولها مسیر را ادامه دهید و دعا کنید باگی بر سر راهتان سبز نشود. در آن پائین ابزاری جهت اندازه گیری و رصد ندارید .هر چیزی کشف کنید ، به محض بالا آوردن آن غیب میشود. وهر چه قسم بخورید که وجود دارد! جز دیوانه  خواندن شما کمکی  نخواهند کرد!

    خوب حالا سنگ را بردارید و مرز ماده و ضد ماده ،فیزیک و متافیزیک ،عالم غیب و شهود،دنیای ما و جنیان ، و بطور کل مرز بندی دنیاهای موازی  را در نظریه ریسمانها ،به من نشان دهید. 
    آیا فیزیک به دنیای متافیزیک وارد شده است و یا بالعکس؟
    مرز فیزیک و متا فیزیک کجاست؟ ماده چیست ؟ دنیاهای موازی در کجای هم واقع شده اند؟ اونها و دنیای اونها از چه تشکیل یافته که ما را میبینند ؟ و چرا ما آنها را نمیبینیم؟

    این مطلب ادامه دارد...!!!
    منبع:www.vmrpcr.ir

    مرز و قلمرو فیزیک و متا فیزیک کجاست؟ (۱)

    دانشمندان در آغاز قرن 21 تلویحا ، وجود و حضور دنیاهای موازی که در طیف شهود رصدی بشر نیست را پذیرفته اند. و به کمک ریاضیات، به ابعاد دیگری از جهان( در کنار چهار بعد مکشوف) پی برده اند. ولی چرا نقطه عطف علم و دین بر روی  بعد(مکان) ناپیدا منطبق گشته است؟تعاریف ماده و ضد ماده ،فیزیک و متا فیزیک ،غیب و شهود ، انسان و جن در فیزیک و علم آینده بشری چه جایگاهی را خواهند یافت؟ سوره رحمن  و جن که همیشه بر سر در مساجد وکوی و برزن تلاوت میشود ،دارای چه مضامینی از حقیقت دنیای شگفت انگیز خلقت الهی است؟ در این اینجا قصد داریم ببینیم که آیا فیزیک با تشریح نظریه کوانتوم قصد دست اندازی در حوزه متافیزیک را دارد ؟  آیا میتوان دردو حوزه فیزیک و متافیزیک مرزی تعیین کرد؟ و یا دنیاهای موازی در کنار یکدیگر به حکمت الهی دارای همزیستی هستند؟

    بسم الله الرحمن الرحیم

    یا بنی آدم لا یفتننکم الشیطان کما اخرج ابویکم من الجنه ینزغ عنهما لباسهما لیریهما سوآتهما انه یراکم هو و قبیله من حیث لا ترونهم انا جعلنا الشیاطین اولیاءللذین لا یومنون(اعراف/ 27).


    ای فرزندان آدم ! شیطان شما را نفریبد و...چه اینکه او و قبیله اش شما را میبینند از جائی که شما آنها را نمی بینید،ما شیاطین را اولیــــای کسانی قرار دادیم که ایمان نمی آورند.


    براستی مرز ماده و ضد ماده کجاست؟چرا زمانی که جهان را با همه کهکشانها و ستاره ها و سیارات و طیف گسترده ای از دیگر اجرام وزن میکنیم ، میبینیم ماده تاریک و انرژی تاریک حکایت از ناپیدائی جرم عظیم غیرقابل تصوری را دارند؟

    ماده تاریک  وانرژی تاریک چیست؟ چرا فیزیک نوین به چهار بعد انیشتین رضایت نداد؟بقیه جرم جهان در کجــــــا پنهان شده است؟نظریه ریسمانها که در سر شاخه علم فیزیک کوانتوم ،ردیابی و پردازش میشود به دنبال چیست؟چرا اساتید اعظم فیزیک همه چیز را رها کرده و علم ریاضیات پیشرفتــــــــه را در خدمت جهان چند بعدی گرفته اند؟ آیا جهانهای موازی به ریسکش می ارزد؟ این جهانهای تو در تو و موازی چیستند که دنیا ، میلیاردها دلار و یورو خرج آن میکند؟

    بله خداوند تاس نمی اندازد؟وپردازش خالق بی همتا بقدری پیچیده است که چاره ای جز هذیان گوئی نداریم!
    و حالا جهت بررسی این سوال که آیا بین فیزیک و متا فیزیک و در کل بین ماده و ضد ماده مرزی است، به کنکاش در دنیای کوانتوم می پردازیم.دانشمندان فیزیک با ارائه نظریه ریسمانها ،بدنبال کشف نیروی واحد کیهانی هستند.میدانیم که انیشتین تا سالهای پایانی عمر خود (۱۹۵۱ م) در پی اتحاد دو نیروی گراویتون(جاذبه) و الکترومغناطیس بود. در آن زمان دانشمندان جوان هم عصر وی، دو نیروی اتمی قوی(چسب بین پروتون و نوترون درون هسته) و ضعیف( رادیو اکتیو) را به انیشتین تقدیم کردند ، که وی از پذیرفتن قوانین کوانتوم سر باز زد. و جمله معروف خداوند تاس نمی اندازد را جهانی کرد!

    برای اینکه بفهمیم آیا مرزی بین ماده و ضد ماده یا فیزیک و متافیزیک و یا شهود و غیب موجود است؟ باید صابون فهم مطالب زیر را به تن مالید!

    آیا جهان ما صرفا به چهار بعد طول ،عرض، ارتفاع و زمان ختم می شود ؟

    زمانی که شما با دوستتان در خیابان طالقانی (x)، کوچه هشتم - پلاک 20(Y) قرار می گذارید،صرفا دو بعد X , Y  را تعریف کرده اید.  چنانچه ساختمان شماره 20 دارای چند طبقه باشد ، ناچارید که طبقه یا بعد سوم (Z)را هم آدرس دهید! ولی آیا ارتباطات ما در همین سه بعد خلاصه میشود؟ خیر ، چرا که دوست شما زمان ملاقات (بعد چهارم) را نیز از شما خواهد پرسید!!

    اگر زمان را از شما نپرسد ، احتمال اینکه هردو در یک زمان در محل ملاقات حاضر شوید بعید است.(فردا ،یک هفته دیگر ویا ...). پس بعد چهارم نیاز چندانی به کشف نداشت.ولی محاسبه آن در روابط الزامی است. دانشمندان با محاسبات خود فرض حضور بعد پنجم و ششم وهفتم تا یازدهم و حتی بیشتر را به تحقیق گذاشتند.چطور؟

    در خیابان یا محله خود به پرند ه ای که روی کابل کشیده شده بین دو تیر چراغ برق نشسته ، از فاصله دور ، نظری بیندازید. چه می بینید؟ پرنده ای که بر  روی یک رشته کابل تک بعدی ( که در جهت طولی  X امتداد یافته ) نشسته است! حالا از نزدیک به آن نگاه کنید ، تعجب خواهید کرد . کلافی ریسمانی از چند سیم که درهم پیچیده شده است. و مورچگانی برروی  آن با جهتهای متفاوت در  حرکتند . درجه آزادی حرکت مورچه در ابعاد بیشتری تعریف پذیر است. و از دید مورچگان ،  کابل یک بعدی پرنده ،دنیا ئی چند بعدی جهت حرکت آنهاست ! 

    دانشمندان از همین روش جهت نگریستن به مولکولها و سپس اتمها و بعد از آن ذرات بنیادی و در نهایت کوارکها  سود جستند. تا زمانی که از دور به دنیای ماکرو نگاهی داشتند ، چهار بعد ، اجازه درک ابعاد بیشتر را نمیداد. ولی وقتی وارد دنیای کوانتوم شدند ،قوانین فیزیک شروع به بازی در آوردن کردند! آیا دنیای در هم پیچیده ریسمانی شکل درون زیر خرد ذره ها که ابعاد بیشتری را وسوسه میکردند ، دارای هیبتی عظیم با قوانین خاص خود در کنار دنیای ماست؟ اگر اینطور است ، ساکنین این دنیای موازی  چه کسانی هستند؟

    به دنیای کوانتوم خوش آمدید...فقط چند نکته را به خاطر بسپارید!وقتی پائین می آئید، صحبت از مرز ماده و ضد ماده و فیزیک و متا فیزک را به میان نیاورید! ( چون مرزی وجود ندارد).برای خودتان گفتم تا در برگشت دچار مشکل نشوید!

    یک تکه سنگ را از زمین بردارید و در دست بگیرید. خوب به آن نگاه کنید .چه چیز میبینید؟ ماده ؟ بله! اگر وزن و جرم و بار داشته باشد ، حتما حدستان درست است.

    راستی این سنگی که در دست گرفته اید بعد دارد؟ پس تجزیه پذیر است! به چی؟ به کانیهای اولیه و کانیهای ثانویه!سپس به عناصر و مولکولها و اتمها (ذره). میدانیم که ذره هم بعد دارد و اینبار حتما به خرد ذره ها ی الکترون ،پروتون و نوترون تقسیم میشود!

     دموکریت در یونان در سالهای  370-460 قبل از میلاد مسیح ،اتم (ذره )راتعریف کرده بود.ولی از ذرات بنیادی یا همان خرد ذره های ما(الکترون،پروتون و نوترون) ،چیزی به میان نیاورده بود.

    در سال ۱۹۶۰ بود که دانشمندان اعلام کردند اون سنگی که در دست شماست و تا مرحله ذرات بنیادی شکافتید از زیر خرده ذره هائی تشکیل یافته است، که برخی کوارک نام گرفتند.

    حالا دو نردبان برای پائین رفتن  درغیب یا عالم ناپیدا  داریم:

    زیر ذره های عامل انرژی (بوزون )و زیر ذره های عامل ماده(فرمیون).

    این مطلب ادامه دارد...!
    منبع:www.vmrpcr.ir